دل نوشته

و من چقدر دلم می خواهد همه داستانهای پروانه ها را بدانم که بی نهایت بار درنامه ها و شعر ها
در شعله ها سوختند
تا سند سوختن نویسنده شان باشند
پروانه ها
آخ
تصور کن
آن ها در اندیشه چیزی مبهم
که انعکاس لرزانی از حس ترس و امید را
در ذهن کوچک و رنگارنگشان می رقصاند به گلها نزدیک می شوند
یادم می آید
روزگاری ساده لوحانه
صحرا به صحرا
و بهار به بهار
دانه دانه بنفشه های وحشی را یک دسته می کردم

عشق را چگونه می شود نوشت
در گذر این لحظات پرشتاب شبانه
که به غفلت آن سوال بی جواب گذشت

دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است
وگرنه چشمانم را می بستم و به آوازی گوش میدادم که در آن دلی می خواند
من تو را
دوست می دارم


مرحوم حسین پناهی                                                       

معشوق

عاشق 

من نمیشناسد 

هر چه هست تویی!!!

تولد

امسال بهترین تولد عمرم برگزار شد چون... 

با سعیدم بودم با همسر نازنینم 

عشقم بخاطر جشنی که برام گرفتی ازت ممنونم.عالی ی ی ی بود 

 

دوست دارم

مهر

آخرش مهر رسید ... 

من  ز تقویم دلت باخبرم 

همه ماهش مهر است.همه روزش احساس.زنده باشی ای عشق ...

 

منم متولد مهرم  

ماه مهربونی