آب

تا حالا به معنی این جمله دقت کردید ؟ 

 

آب هم شرمنده ی عباس شد...

نظرات 2 + ارسال نظر
فاطمه 1391/09/22 ساعت 12:34 http://deleman91.blogsky.com

هر وقت این جمله رو می شنوم یا که می بینم چشمان بارانی می شود
بغضی سنگین دیگر اجازه حرف زدن به من نمی دهد
فقط یه آن فکر میکنم چه کرد آن لحظه عباس....
خدایا به ناامیدی آقا در آن لحظه هیچکس ناامید نشه
ممنون دوست عزیز
اجرتان با آقا سید الشهدا

س.ا.م 1391/11/25 ساعت 23:39

خواب دیدم یک نفر در مشک دریا می فروخت
بال ها را می خرید و دست ها را می فروخت
خواب دیدم آب بی تاب نگاهش مانده بود
او نگاهش را به یک فردای زیبا می فروخت
مثل باران در صدایش مهربانی غرق بود
اشک هایش را به یک لبخند صحرا می فروخت
او علم بر دوش با خورشید پیمان بسته بود
ماه زیبا را به تاریکی شب ها می فروخت
گریه می کردند آن شب نخل های نینوا
در کنار کودکی تنها که خرما می فروخت
خواب دیدم مشک را بر شانه اش آتش زدند
دست هایش در میان رود دریا می فروخت

عالییییییییییییییییییییی بود

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد