کشت تقدیر تو ما را به که باید گفت ؟
مردم از درد خدا را به که باید گفت ؟
سرنوشت اگر این است که میبینیم
حکم تغییر قضا را به که باید گفت ؟
هر نفس آهی و هر آینه اشکی دارد
وضع این اب و هوا را به که بایذ گفت ؟
شکوه از هر چه و هر کس به خدا کردم
گله از کار خدا را به که باید گفت ؟
دلم برای کسی تنگ است که چشمهای قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون می دوخت وشعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند دلم برای کسی تنگ است که همچو کودک معصومی دلش برای دلم میسوخت ومهربانی را نثار من می کرد دلم برای کسی تنگ است........